مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهاییها غـریببن غـریـبِ وادی نـا آشـنـایـیها تویی که مرزهای نقشهها را خطّ بُطلانی سلام ای هستیِ اَعـراب، فخر آریاییها سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو کمی نزدیک کن ما را شبیه سامراییها کمی هم کاسههای چشممان را پُر کن از دیدار که با دینار کاری نیست ما را در گداییها طوافِ کعبه دور قبلهاش قسمت نشد آخر به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جداییها زمان ای کاش برمیگشت ما را با خودش میبرد که شاید پیشمرگت میشدند از ما فداییها حسن یعنی فقط زخم از نمکنشناسها خوردن گره خوردن به غم در پاسخ مشکلگشاییها سکوت خستهات یک حنجره فریاد میخواهد صدایت زخم خورد از خنجر بیهمصداییها تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند برای زهر گفتی از جفا، از بیوفاییها به دستت کاسۀ آب و به چشمت کاسۀ اشک است لبت سیراب شد با روضههای کربلاییها |